2 تعصبی که ممکن است روابط شما را آزار دهد
محققان الیزابت رابینسون و گیل پرایس دریافتند که زوجین در ازدواج های ناخوشایند تمایل دارند که 50 درصد از روابط متقابل مثبت در ازدواج خود را دست کم بگیرند. همانطور که دکتر جان گوتمن توضیح می دهد ، هر زوج دارای "داستان تغییر سوئیچ" هستند.
هنگامی که سوئیچ روشن است ، زوج ها تمایل دارند با کمال میل به روزهای اولیه خود نگاه کنند. هنگامی که آنها در مورد روزهای سخت که صحبت کرده اند صحبت می کنند ، مبارزاتی را که از سر گذرانده اند ، جلال می دهند و از مصیبت وارده به همدیگر قدرت می گیرند.
اما هنگامی که سوئیچ خاموش است ، زوجین تمایل دارند روزهای ابتدایی خود را با نارضایتی و سرزنش نگاه کنند. برای برخی از این زوج ها ، ممکن است Story of Us Switch در وضعیت خاموش گیر کند.
همه ما هنگام داوری موقعیت ها یا افراد اشتباه می کنیم و تعصب بر بسیاری از نتیجه گیری های ما تأثیر می گذارد. عدم شناخت و مدیریت این تعصبات می تواند یک ازدواج ناخوشایند را در تاریکی حفظ کند.
تعصب تأیید
در دهه 1960 ، روانشناس انگلیسی پیتر ویسون آزمایش ساده ای را انجام داد و در آنجا موضوعات تحقیقاتی خود را با توالی سه شماره ارائه کرد ، مثلاً 2-4-6. ویسون سپس از افراد خود خواسته است با ارائه توالیهای عدد دیگری که از این قانون پیروی می کنند ، قانونی را که توالی را توصیف می کند ، شناسایی کنند. افراد وی سکانس های دیگری مانند 4-8-10 و 6-8-12 را ارائه دادند. هر موضوع نتیجه گرفت که این قانون دنباله ای از سه صعودی ، حتی عددی است. آنها اشتباه می کردند.
در آزمایش ویسون ، هر موضوع فرضیه ای درباره توالی سه عدد ایجاد کرد و برای اثبات آن آماده شد. از آنجا که هیچ کس به دنبال رد کردن فرضیه خود نبود ، آنها نتوانستند قانونی را که واسون اعمال کرده بود ، کشف کنند ، دنباله ای ساده از اعداد صعودی.
ویسون این پدیده را "تعصب تأیید" نامید. تعصب تأیید تمایل ما به پیگیری و اعتقاد به حقایقی است که "اثبات" آنچه را که قبلاً گمان می کنیم یا معتقد به صحیح بودن است. تعصب تأیید بر آنچه درمورد خودمان ، جهان و روابطمان باور داریم ، تأثیر می گذارد.
یک نمونه را در نظر بگیرید. جیمی و ریک غالباً در مورد هزینه بحث دارند. برای تولد جیمی ، ریک او را با شبی در یک رستوران جدید که شنیده جیمی در موردش صحبت می کند ، شگفت زده کرد. در حالی که میزبان آنها را در جدول خود قرار می دهد ، ریک متوجه می شود که جیمی از زمان ورود آنها کلمه ای نگفته است.
او می گوید: "به نظر می رسد ناراحت هستید." "من فکر کردم شما خوشحال خواهید شد."
او پاسخ می دهد: "ما نمی توانیم این مکان را تحمل کنیم." "آیا شما به منو نگاه نمی کنید؟ شما هرگز نگاه نمی کنید که چقدر چیزها هزینه دارند! "
برنامه ریک برای یک شب شاد با همسرش در بحث و گفتگو حل می شود زیرا ریک از انتخاب خود دفاع می کند ، و جیمی همچنان او را به هزینه های ناشایست متهم می کند.
در یک ازدواج ناخوشایند ، تعصب تأیید می تواند مخرب باشد ، به ویژه هنگامی که با تعصب منفی جفت شود.
تعصب منفی
تعصب منفی گرایش ما به توجه و وزن بیشتر به اطلاعات منفی است.
ریک متوجه شده است که رابطه وی با همسرش متفاوت به نظر می رسد از زمانی که جیمی از آنجا خارج شد و از سفر یک هفته ای به ملاقات مادرش بازگشت. بازدید از مادرش کاری است که جیمی سالی یک بار انجام می دهد ، اما ریک اصرار دارد این بار متفاوت باشد.
جیمی در حالی که دور بود ، به پیام های متنی ریک پاسخ نداد. او وقتی به او زنگ زد وقتی به توافق رسیدند ، وی به تلفن او جواب نداد. از زمان بازگشت ، به نظر او ساکت تر است و چند شب زود به رختخواب رفت. اکنون ریک معتقد است که جیمی از خودش فاصله گرفته است.
زوج های متاهل باید مراقب باشند که قبل از ارزیابی دقیق همه واقعیت ها نتیجه منفی در مورد رابطه خود به دست نیاورند. ارزیابی زودرس و منفی از ازدواج شما ممکن است شما را برای درگیری ، نارضایتی و طلاق غیر ضروری رقم بزند.
پس از یک ماه مشکوک شدن که جیمی از ازدواج خود رها شد ، پس از آنکه جیمی نتوانست به ریک پاسخ دهد وقتی که از اتاق دیگری در خانه به او در آشپزخانه تماس گرفت ، ریک با او روبرو شد.
ریک با عصبانیت گفت: "اگر شما دیگر مرا دوست ندارید ، چرا نمی توانید به جای تعطیل کردن به من بگویید؟"
جیمی در پاسخ گفت: "درباره چی صحبت می کنی؟"
او شروع به لیست جرائم خود کرد ، "شما وقتی مرا از اتاق دیگر صدا کردم ، مرا نادیده گرفتید. وقتی متن مادرتان بودید متن های من را برنمی گردانید. شما به تماس تلفنی من پاسخ ندادید. شما بدون من به رختخواب رفته اید ... "
"این چیست؟ من شما را از اتاق دیگر نشنیدم. " "ماشین ظرفشویی سر و صداهای زیادی می کرد."
در مورد سایر حوادث موجود در لیست تخلفات ریک ، معلوم است که باتری تلفن جیمی چند وقتی که در خانه مادرش بود ، فوت کرده بود و او نتوانست فوراً به شارژر خود برسد. شبهایی که او به رختخواب زود هنگام می رفت ، مجبور شد روز بعد از خواب بیدار شود تا جلسات اولیه خود را با مشتری انجام دهد.
پادزهرهای تعصب
دکتر گوتمن پنج ابزار شناسایی کرده است که زوجین می توانند از آنها به عنوان پادزهرهای مؤثر برای تأیید تعصب و تعصب منفی در روابط خود استفاده کنند.
1. فداکاری و تحسین
سرخوردگی و تحسین وقتی زیاد می شوند که زوج ها عمداً بر روابطشان ، تاریخ مشترک خود و شخصیت یکدیگر ، تحریک مثبتی کنند. هنگامی که آنها در مورد یکدیگر و رابطه آنها صحبت می کنند
منبع : sanykala
چگونه می توان هوش هیجانی فرزندتان را تقویت کرد
4 راه برای ارتباط ماندن در طول زندگی
10 بینش والدین قابل توجه از یک خانواده درمانی
در هر زمان معین ، چهار یا بیشتر کتاب والدین را در لیست آرزوهای من آمازون ، چند مورد در شبانه من ، و یک صندوق ورودی نامه الکترونیکی پر از نظریه ها و رویکردهای روشنگری والدین پیدا خواهید کرد.
اعطاء شده است که پیشرفت کودک حرفه من است ، اما من با والدین زیادی در تمرین خود صحبت می کنم که خود را در شرایط مشابه پیدا می کنند. با اطلاع رسانی در مورد هر گوشه و فرهنگ ما ، پیام های مداوم (چندین بار متناقض) در مورد چگونگی رشد فرزندانمان وجود دارد ، احساس اینکه یک والد با اعتماد به نفس و عمدی می تواند روزهای زیادی دور از دسترس به نظر برسد.
در 12 سال من به عنوان یک درمانگر خانوادگی ، بسیاری از والدین خوب فکر را دیدم که به اشتباه از راهکارهایی استفاده می کنند که نیازهای عاطفی یا رشدی فرزندان یا خانواده هایشان را برآورده نمی کنند. من تعداد والدینی را نیز مشاهده می کنم که با موفقیت نقشه های جدید و سالم تربیت فرزند را ترسیم می کنند.
این بینش ها ، که به مرور زمان جمع آوری شده و از تجربه دور می شود ، موازی آن چیزی است که از تحقیقات فعلی مغز و رفتاری می دانیم که چه نوع فرزندپروری به احتمال زیاد در رشد سالم کودکان نقش دارد.
1. بدانید که بچه ها مانند بچه ها رفتار خواهند کرد.
اغلب والدین فراموش می کنند که کودکان با پیچیدن یاد می گیرند. اشتباه کردن. رفت و آمد نابالغ. "جادو" هنگامی اتفاق می افتد که یک مراقب حمایتی قدم بردارد تا آنها را در جهت درست هدایت کند. والدین ناامید و بی تاب می شوند ، وقتی واقعاً اینگونه بچه ها برقرار می شوند ، از سفید پوستی و "صحبت پشت" ناراحت می شوند.
بخشی از مغز که مسئولیت عقل ، منطق و کنترل ضربه را بر عهده دارد تا زمانی که فرد به 20 سالگی خود نرسد ، کاملاً توسعه نیافته است.
رفتار نابالغ برای انسانهای نابالغ با مغز نابالغ طبیعی است.
این یک واقعیت علمی است که به ما کمک می کند تا صبور و پشتیبان باشیم تا فرزندان خود را در هنگام مبارزه راهنمایی کنیم.
2. با احترام محدودیت بگذارید ، نه انتقاد.
با توجه به اینکه بچه های ما باید همه چیز در مورد جهان را از ما یاد بگیرند ، در طول روز به محدودیت های زیادی نیاز دارند. بدون محدودیت مناسب در محیط خود ، بچه ها احساس اضطراب و خارج از کنترل خواهند کرد.
محدودیت ها می توانند به صورت انتقاد و شرم آور تحویل داده شوند ، یا با روشی محکم اما محترمانه ارتباط برقرار شود. در مورد نحوه قدردانی از صحبت کردن در محل کار فکر کنید و از آنجا بروید.
3. از مراحل توسعه آگاه باشید.
آیا تاکنون سؤال کرده اید که کودک نوپا آسان شما در کجا ناپدید شده است ، زیرا ناگهان فریاد قتل خونین در حالی که در مهدکودک افتاده بودند ، بودند؟ سلام اضطراب جدایی!
به معنای واقعی کلمه صدها انتقال بسیار سالم وجود دارد که بچه ها برای بزرگتر شدن از آن عبور می کنند. آگاهی از این موارد ، رفتارهای گیج کننده آنها را در متن قرار می دهد و شانس واکنش به آنها را به طور دقیق و حمایتی افزایش می دهد.
4- از خلق و خوی کودک خود مطلع شوید.
به نظر می رسد بسیار واضح است ، اما اگر با ویژگی هایی که کودک ما را منحصر به فرد می کند ، هماهنگ باشیم ، درک بهتری خواهیم داشت از چه زمانی ممکن است آنها به حمایت اضافی نیاز داشته باشند ، و چه زمانی و کجا رشد خواهد کرد.
هنگامی که شما از اصول ابتکاری کودک خود مطلع شوید ، بسیاری از مناطق مهم برای حرکت آسانتر می شوند ، مانند مشخص کردن بهترین محیط برای کارهای خانه ، یا درک اینکه چرا دختر شما باید از اردوی تابستانی شبانه به خانه بیاید.
5- زمان بازی بدون ساختار را به فرزند خود اختصاص دهید.
مگر در مواردی که در مدرسه بازی درمانی را مطالعه کرده باشید ، بیشتر بزرگسالان هرگز قدرت بازی را کاملاً درک و درک نمی کنند.
بازی این است که بچه ها همه چیزها را یاد می گیرند و همه چیزها را توسعه می دهند. این بدان معناست که هر روز وقت را برای جستجوی مستقیم و بدون ساختار ، کنترل کودک ، از اکتشاف در جهان و نوع بازی بگذرانید.
6. می دانید چه موقع صحبت کنید و کی گوش دهید.
بچه ها یاد می گیرند اگر به آنها اجازه حل کنیم مشکل بسیار خوبی هستند. از آنجا که ما زندگی را از آنها دوست داریم و می خواهیم آنها موفق شوند ، دشوار نیست که به واسطه سخنرانی یا انتقاد ، مشکلات را برای آنها حل کنیم.
اگر والدین بیشتر اوقات زبان خود را نگه داشته و منتظر آن باشند ، از اینکه فرزندانشان چگونه با موفقیت می توانند به نتیجه خود برسند ، متعجب می شوند. شنیدن آن بسیار قدرتمند درمانی است و به ما این امکان را می دهد که از طریق آن فکر کنیم و به یک راه حل برسیم.
بچه ها می خواهند و باید شنیده شوند و احساس درک کنند. دقیقا مثل بقیه ی ما.
7. در خارج از فرزند خود هویت داشته باشید.
بسیاری از ما غالباً ادعا می کنیم که فرزندان ما دنیای ما هستند و این قطعاً در قلب ما صادق است. با این حال ، از نظر زندگی روزمره ، والدین باید موارد بیشتری داشته باشند. ما باید به دوستی ، اشتیاق و سرگرمی هایی که باعث می شود ما به عنوان افراد باشیم ، پرورش دهیم.
انجام این کار می تواند مانند یک نبرد باشد ، زیرا اضطراب های محافظ ما سعی می کنند ما را متقاعد کنند که فرزندان ما نمی توانند بدون ما باشند ، و همچنین این که ما نمی توانیم بدون آنها باشیم. اما ما می توانیم ، و باید باشیم تا عاقل بمانیم و از وظیفه برآورده کردن تمام نیازهای عاطفی خود ، فرزندانمان را غمگین نکنیم.
8. درک کنید که اعمال بلندتر از کلمات صحبت می کنند.
نحوه تعامل با فرزندتان و زندگی شما بزرگترین معلم فرزند شما خواهد بود. بچه ها شامل هستند
منبع : sanykala
ازدواج یک چیز بزرگ نیست ، بلکه یک میلیون چیز کوچک است
چه می شود اگر به شما بگویم که مراحل خاص و مشخصی برای برقراری رابطه بهتر وجود دارد؟
دکتر جان گوتمن پس از گذراندن بیش از چهار دهه در مورد مطالعه مؤلفه های ایجاد مشارکت پایدار و موفق ، کشف کرد که چه زوج هایی می توانند برای هموار کردن راه رسیدن به ازدواج و حفظ روابط ایده آل خود انجام دهند.
یک افشاگری که از تحقیقات وی حاصل شده است این ایده است که لحظات کوچک و عمدی وزن بیشتری را نسبت به حرکات منزوی و برون گرا در هنگام ایجاد طول عمر عاطفی در روابط شما دارند. شعار دکتر گوتمن "اغلب چیزهای کوچک" است.
این بدان معنا نیست که نباید شریک زندگی خود را برای یک شب در شهر بیرون بکشید یا آنها را برای یک استراحت آخر هفته عاشقانه به یک مجموعه ساحلی منتقل کنید. چیزهای بزرگ نیز مهم هستند. یادآوری این است که از چیزهای کوچک قدردانی کنیم.
پیشنهادها بلوک ساختاری روابط است
گوتمن در كتاب خود با عنوان «درمان روابط» ، اصطلاح «پیشنهاد» را برای تبادل ارتباط عاطفی در روابط توصیف می كند. نمونه ای از مناقصه و پاسخ این تبریک ساده "سلام ، امروز چطور کار می کنی؟" با "خوب انجام داد! و شما چطور؟"
پیشنهادات می تواند از تلاشهای اساسی برای اتصال ("آیا شما آن را دیدید؟") برای بیان عمیق تر آسیب پذیری های عاطفی ("آیا من یک شوهر خوب هستم") باشد. پیشنهادها ساختار اصلی روابط است و توانایی ما برای "چرخش به سمت" و پذیرش آنها به این بستگی دارد که چقدر به شریک زندگی خود دلبسته می شویم.
پذیرش پیشنهادات باعث ایجاد ارتباط می شود. پیشنهادهای گم شده منجر به قطع ارتباط می شوند. به پیشنهادها بعنوان برداشت و واریز به حساب بانکی احساسی روابط خود فکر کنید.
من با یک زوج ، تانیا و بارت آشنا شدم ، که در آن به سرعت آشکار شد که "مسائل ارتباطی" آنها در واقع مشکلات عمیق و ریشه ای نبوده ، بلکه لحظه هایی از استقبال از دست رفته برای پیشنهادات یکدیگر است.
تانیا می خواست چقدر ناامید کننده باشد که به خانه بارت برگردد ، که با تماشای نتفلیکس بر روی آیپد خود ، از روز شلوغ خود به عنوان وکیل مالیاتی دلسرد می شد.
تانیا در مورد چگونگی راه رفتن در در خانه و فریاد از ورودی "هی عزیزم ، من خانه هستم" صحبت کرد بدون اینکه پاسخ دهد. او ابراز کرد که چه حسی برای او احساس ناراحتی می کند و اعتراض به نارضایتی را که نسبت به او ایجاد کرده بود به دلیل عدم اذعان به او اعتراف کرد. او شروع به نوشتن فیلم نامه ای در ذهن خود کرد که بارت به او اهمیتی نمی داد. تانیا به دلیل این پیشنهادهای از دست رفته برای برقراری ارتباط ، احساس کمبود در روابط خود کرده بود.
با تحقیق در مورد این پویا ، بارت تشخیص داد که توانایی وی برای درج پیشنهادات تانیا برای اتصال چقدر مهم است. او موافقت كرد كه وظیفه گوش كردن به پیشنهادهای خود را به عهده بگیرد و تمام تلاش خود را برای پاسخگویی انجام دهد.
هر روز آن هفته دیگر ، او آماده بود. او حتی گزارش داد که چه حسی دارد که از هنگام عبور از در ، آماده سلام و احوال پرسی تانیا باشد ، و چقدر عالی بود که وقتی چند ثانیه توجهش را به او داد ، چهره اش را روشن کرد. "من می توانم بگویم که در مورد نیازمند بودن یا جلب توجه او نبود. او واقعاً می خواست مرا ببیند. این احساس خوبی داشت. "
پس از چند هفته انجام این کار ، بارت اظهار داشت که خودش را از پاسخ های ساده به تانیا فارغ التحصیل شده است. شب قبل از آخرین جلسه ما ، تانیا از طریق درب شام پختن بارت برای آنها در آشپزخانه قدم زد.
من به یاد می آورم که اشک در چشمان او به یاد می آورد که بارت به او گفت: "سلام شکر! یادم است شما گفته اید که می خواستید آن دستور العمل جدیدی برای تهیه روغن بادام زمینی مرغ را امتحان کنید. فکر کردم شاید امشب آرامش داشته باشم.
کلید موفقیت در ایجاد موفقیت در توانایی شما در پاسخگویی و همچنین توانایی متقابل شما در تأیید تفاوتهای شما نهفته است. این در مورد مجبور کردن خود به توافق نیست با همه مواردی است که شریک زندگی تان بخاطر تنظیم نیازهایشان درخواست می کند. این در مورد تأیید پیشنهاد و پاسخگویی از طریق احترام است ، که می تواند با موفقیت اتفاق بیفتد حتی در مخالفت.
مناقصه ها یک قدم روابط شما را تقویت می کنند. با قرار دادن یک پا در مقابل پای دیگر ، می توانید تعاملاتی در ارتباط ایجاد کنید که منجر به ایجاد رابطه ای با عشق ، احترام و تأیید شود.
The Marriage Minute یک خبرنامه جدید ایمیل از مؤسسه گوتمن است که در 60 ثانیه یا کمتر از ازدواج شما را بهبود می بخشد. بیش از 40 سال تحقیق با هزاران زوج یک واقعیت ساده را ثابت کرده است: چیزهای کوچک اغلب با گذشت زمان می توانند تغییرات بزرگی ایجاد کنند. یک دقیقه؟ در زیر ثبت نام کنید
منبع : sanykala
علاقه شخصی خود به روابط نیست
تقصیر کسی را که بخاطر خودگذاشتن است مقصر است.
به ما آموخته شده است که از مهربانی ، سخاوت و نیازهای دیگران حق بیمه بالایی بدست آوریم. اشتراک گذاری یکی از اولین درسی است که بسیاری از ما می توانیم یاد بگیرند که به عنوان کودک نو پا یاد می کنند.
تصمیم گیری بر اساس اولویت شریک زندگی ما یا بیرون رفتن از راه مهم دیگر - حتی وقتی خودمان روز سختی را پشت سر گذاشته ایم - نوعی معادل بزرگسالان است که به یک همکلاسی اجازه می دهیم مداد رنگی مداد رنگی را که ما واقعاً می خواستیم استفاده کند ، به دست آورد. نه؟ در هر سنی ، این اعمال فداکارانه اساساً خوب تلقی می شوند.
اما این بدان معنا نیست که در ارتباط بودن با یک شخص فوق العاده از خود گذشتگی اساساً آسان است.
چه اتفاقی می افتد وقتی رفتار فداکارانه همسرانه ، آجر به صورت آجری ، در یک دیوار بطرف دیوار نصب شود ، به طوری که دیگر نمی توان علایق و تمایلاتی را که در نزدیکی و عزیز دارند درک کرد؟
شاید به همین سادگی باشد که شریک زندگی تان مدام از شما برای انتخاب فیلم یا رستوران استفاده می کند ، یا شاید همیشه آنها مایل باشند در مورد چالش های روز شما صحبت کنند ، در حالی که هرگز کاملاً در مورد خودشان باز نمی شوند. شاید احساس کنید آنها همیشه آنچه را که می خواهید بشنوید به شما می گویند.
ممکن است این اعمال خودمختار در حال حاضر احساس خوبی داشته باشند ، اما با گذشت زمان ، توانایی شما برای برقراری ارتباط واقعی در روابط شما را محدود می کنند. شما هرگز نمی توانید یاد بگیرید که آیا آنها واقعاً غذاهای مکزیکی و کمدی ها را به بهترین شکل دوست دارند ، و همیشه ممکن است تعجب کنید که آیا نظر سیاسی آنها می تواند واقعاً شبیه شما باشد.
پیدا کردن خود در شرایط توافق مداوم ممکن است ناامید کننده باشد - و به احتمال زیاد اگر رفتارهای غیراخلاقی شریک زندگی تان درست باشد ، خود را زیر سوال می برید. (به خاطر شما ، امیدواریم که این امر نباشد ... اما نگرانی های شما کاملاً معتبر است!)
در موارد شدید ممکن است حتی احساس کنید که سنگفرش شده اید ، که به گفته دکتر جان گوتمن ، وقتی شنونده از تعامل خارج می شود ، اتفاق می افتد. آیا تا به حال احساس کرده اید که سخاوت گفتگوی شریک زندگی شما ابزاری برای خاموش کردن بحث و جلوگیری از مشارکت بیشتر است؟
جکی: این آخر هفته کجا باید برویم؟
جیم: من خوشحالم که به هر کجا می خواهید بروید!
جکی: عالی است ، اما من می خواهم که ما با هم تصمیم بگیریم. فرار کامل شما چه خواهد بود؟
جیم: من به هر کجا که می خواهید خواهم رفت. فقط کلمه را بگویید!
حتی اگر این مکالمه با بوسه بسته شود و برنامه ای برای یک سفر آخر هفته شگفت انگیز داشته باشد ، واقعیت این است که از خودگذشتگی جیم می توان به سمت عدم توافق اشاره کرد - و به هیچ وجه امکان ندارد که این موضوع برای جکی بی توجه باشد.
اگر در تلاش برای یافتن تعادل سالم بین اصالت و صداقت با شریک زندگی فداکارانه خود هستید ، شاید نیاز داشته باشید که به سمت گفتگوهای عمیق تر ، صمیمی تر با آنها کار کنید - ترسیم نظرات اصلی آنها ، تعیین استانداردی برای عمدی ، بازتر ، درگیرتر ، و ارتباط متقابل. دکتر گوتمن سه قانون اساسی برای مکالمات صمیمی دارد:
1. احساسات خود را در کلمات قرار دهید
2. سؤالات باز را بپرسید
3. همدلی را ابراز کنید
برای اینکه شریک زندگی خود را بیشتر به مکالمات متصل تر بکشید ، پیشنهاد می کنم روی دو نکته اخیر تمرکز کنید. تمرین این مهارت ها در تعامل روزانه شما ممکن است به همسر شما کمک کند تا ارتباط واقعی تری برقرار کند - جرات اینکه خودخواهانه بگوییم؟ - با تو. در اینجا چگونه می توانید این اصول را بطور خاص با شخصی خاص فداکار خود اعمال کنید.
سؤالات باز را بپرسید
توجه بیشتری به روشی که شریک زندگی خود را در مکالمه درگیر دارید شروع کنید. اگر آنها از بیشتر افراد فداکار نیستند ، ممکن است لازم باشد که برای جلوگیری از استفاده از سوالات بله یا خیر ، به ویژه مراقب باشید. از همه اینها ، آنچه همسر خودخواه می خواهد بگوید "نه" بگوید وقتی شخص مورد علاقه آنها می خواهد "بله" بشنود؟
با شفاف نگه داشتن سؤالات خود ، توانایی شریک زندگی خود را در ادعای نظرات و ترجیحات خود - به طور کلی - به حداکثر برسانید. ممکن است لازم باشد این کار را بیشتر از آنکه احساس طبیعی کنید انجام دهید. به جای "آیا باید برای شام امشب به مکزیکی برویم؟" بپرسید "چه چیزی را می خواهید برای شام امشب داشته باشید؟"
نتایج ممکن است فوری نباشد ، اما با الگویی سازگارتر از همه ، از انتخاب رستوران گرفته تا بهترین راه برای مدیریت امور مالی ، الگوی سازگار تری ایجاد می کنید. از آنها انتظار داشته باشید که در سطح عمیق تری با شما درگیر شوند.
احیای مجدد قوانین اساسی برای مکالمات در روابط شما ممکن است به طول انجامد اما در طولانی مدت به صورت ارتباط عمیق تر با شریک زندگی شما پرداخت می شود.
همدلی را ابراز کنید
شاید شریک زندگی شما با بیان اصیل مبارزه کند زیرا عقاید درونی آنها هیچگاه با هر نوع نیت تصدیق نشده است. با فرض اینکه شروع به سؤال از همسرتان کردید ، اما ممکن است شروع به باز کردن در مورد ترجیحات و خواسته های واقعی خود کنند. ترفند اکنون این است که با مشارکت کامل تر در گفتگو ، به سمت آنها بپیوندید (همانطور که دکتر گوتمن همیشه می گوید).
به شریک زندگی خود نشان دهید که آنچه آنها می گویند برای شما معنی دارد. اگر شریک زندگی شما آنلاین است.
منبع : sanykala
به زوج با همان رویاها اما جدول زمانی متفاوت
وقتی درگیر شدیم ، تکالیفمان را انجام دادیم تا به ما در آماده شدن برای ازدواج کمک کنیم. ما مقاله می خوانیم. با دوستان متاهل صحبت کردیم. همه سؤالات را از یکدیگر پرسیدیم. و حتی اگر ما در مورد رویاهای یکدیگر صحبت های گسترده ای کرده بودیم و فکر می کردیم در همان صفحه هستیم ، ما نبودیم. نه دقیقا.
مدتی طول کشید تا درک کنیم که اگرچه ما در همان رویاها مشترک هستیم ، اما ما همان جدول زمانی را به اشتراک نمی گذاریم. از بعضی جهات که به نظر می رسد ما اصلاً خواب مشابهی با هم نداریم. ما باید یک قدم عقب برداریم و عمداً به ویژگیهای چگونگی دیدن هر یک از ما آینده خود بپردازیم.
به عنوان مثال ، هر دو ما می خواهیم روزی صاحب خانه شویم ، اما برای دیوید همیشه اولویت اصلی بوده است. برای او داشتن یک خانه اولین قدم اساسی در جهت رسیدن به همه رویاهای دیگر اوست - شروع خانواده ، پیوستن به یک جامعه و رشد اقتصادی به اندازه کافی پایدار برای لذت بردن از اوقات فراغت و اوقات فراغت.
کنستانتینو می خواهد خانه ای نیز داشته باشد ، اما او به این که چه زمانی یا چگونه اتفاق می افتد وابسته نیست. او که سالها در نیویورک زندگی می کرده است ، عادت کرده است به سبک زندگی آپارتمانهای نابسامان بپردازد. برای او داشتن یک خانه یک رویا به صورت انتزاعی است.
سفر بین المللی ، با این حال ، رویائی است كه كنتستینو امیدوار بود در سالهای اولیه ازدواج ما تحقق یابد. لندن ، لیسبون ، پاریس ، پراگ. کنستانتینو می خواهد همه آنها را ببیند.
هر دو به 40 فشار می آوریم ، و ده ها مکان وجود دارد که دوست داریم با هم ببینیم ، در حالی که هنوز استقامت لازم را برای کوله پشتی و مسافرتهای سخت داریم.
دیوید در جوانی بسیار بیشتر از کنستانتینو سفر کرد ، و همان احساس فوریت را برای دیدن جهان احساس نمی کند. اگرچه او عاشق مسافرت است ، اما دیوید ترجیح می دهد که وقت و منابع خود را به عنوان یک خانواده ثبات کند. او نه تنها سفر را به عنوان یک رویا ، بلکه به عنوان یک تجمل نیز می بیند.
و ما هر دو بچه ها می خواهیم ، اما ما در مورد زمان و چگونگی تأثیر آن روی رویاهای دیگر ما عمیقا صحبت نکرده ایم. ازدواج در سنین بالاتر از بسیاری جهات شگفت انگیز است ، اما جدول زمانی را پیچیده می کند. این ترس وجود دارد که ما درباره آن زیاد صحبت نمی کنیم: تحقق فزاینده ای که ممکن است برای تحقق هر رویایی به آن نرسیم.
چگونه زوجین وقتی رویاهای یکسانی دارند اما جدول زمانی متفاوت دارند؟
هنر سازش
مانند بسیاری از جنبه های رابطه ، به سازش نیاز دارد. برای دستیابی به سازش ، دکتر جان گوتمن می گوید ما باید نیازهای اصلی خود را تعریف کنیم و مایل به پذیرش نفوذ باشیم. این در عمل چگونه به نظر می رسد؟
رویای اصلی دیوید داشتن یک خانه است ، اما او نسبت به کی انعطاف پذیر است. او ممکن است موافقت کند که مالکیت خانه را برای یک سال دیگر خاموش کند ، بنابراین ما پول لازم برای سفر بزرگ بین المللی را داریم.
رویای اصلی کنستانتینو دیدن جهان است ، اما او ممکن است برخی از مقصد سفر خود را به تعویق اندازد تا ما بتوانیم با پرداخت پیش پرداخت در یک خانه پس انداز کنیم. او همچنین می تواند به دیوید كمك كند تا بودجه را ترك كند تا پس انداز بیشتری برای ما داشته باشد تا سریعاً به رویاهای خود برسیم.
یک مورد که ما از این تجربه یاد می گیریم این است که سؤالات بهتری بپرسیم. به عنوان مثال ، سؤال "آیا شما بچه ها می خواهید؟" برای پاسخگویی به چنین موضوعی پیچیده و مهم کافی نیست.
لازم است با این موارد پیگیری شود: چند نفر می خواهید؟ چه زمانی آنها را می خواهید؟ آیا فرزندخواندگی را در نظر می گیرید؟ چگونه می بینید که ما آنها را تا مدرسه ، ارزش ها و دین افزایش می دهیم؟
هر دو ما از سوابق روزنامه نگاری ناشی می شویم ، بنابراین به خوبی با هنر پرسیدن سؤالات باز آشنا هستیم. ما فقط در استفاده از این تکنیک در ازدواج خود خوب نبوده ایم.
ما همچنین می بینیم که یادگیری جزئیات پیچیده رویاهای یکدیگر در یک مکالمه اتفاق نمی افتد. یادگیری اعماق قلب کسی ، جایی که رویاها در آن زندگی می کنند ، طول می کشد.
رویاها با گذشت زمان دگرگون می شوند و ما باید مایل به کنار هم باشیم. در جلسه هفتگی دولت اتحادیه ، تصمیم گرفتیم که از این پس ما فقط در مورد وضعیت روابط خود صحبت نکنیم - ما در مورد وضعیت رویاها صحبت خواهیم کرد.
منبع : sanykala
ایمنی عاطفی برای ارتباط عاطفی ضروری است
آخرین تحقیقات در زمینه عصب شناسی نشان می دهد که ایمنی عاطفی یکی از مهمترین جنبه های ایجاد ارتباط رضایت بخش در یک رابطه دوست داشتنی است. قبل از اینکه بتوانیم آسیب پذیر باشیم ، باید احساس امنیت کنیم و همانطور که بران براون به ما یادآوری می کند ، "آسیب پذیری زادگاه عشق ، تعلق ، شادی ، شجاعت ، همدلی ، مسئولیت پذیری و اصالت است."
بعضی از افراد از این فکر خارج می شوند که امنیت را در روابطشان برقرار کنند زیرا رابطه "ایمن" با "خسته کننده" را برابر می کنند ، اما معلوم می شود که رابطه ایمنی که همه ما آرزو داریم در هنگام احساس امنیت ، به بهترین وجه پرورش یابد.
دکتر استفان پورگس ، دکترای پیشگام در زمینه علوم اعصاب و یکی از متخصصان برجسته جهان در سیستم عصبی خودمختار ، تأیید می کند که ما یک ایمنی ضروری برای ایمنی داریم که عمیقاً در ذهن و بدن ما ایجاد می شود.
نظریه پلیوواگال پورژس توضیح می دهد كه چگونه سیستم عصبی خودمختار ما امنیت و اعتماد و صمیمیت را از طریق زیر سیستم كه او آن را سیستم تعامل اجتماعی می نامد ، واسطه می كند. مغز ما دائماً از طریق حواس ما تشخیص می دهد که آیا در شرایطی ایمن ، خطرناک یا تهدید کننده زندگی هستیم.
هنگامی که بدن و ذهن ما ایمنی را تجربه می کنند ، سیستم تعامل اجتماعی ما به ما امکان می دهد تا همکاری ، گوش دادن ، همدلی و ارتباط برقرار کنیم ، همچنین در فکر و ایده های خود خلاق ، مبتکرانه و جسور باشیم. این مزایای مثبتی برای روابط و همچنین به طور کلی زندگی ما دارد.
بیشتر زوج هایی که من در عمل می بینم با موقعیت های تهدیدکننده زندگی روبرو نیستند. درعوض آنها در حال پیوستن به قطع رابطه مزمن ، تنش ، دفاعی یا تحریک پذیری هستند که خطر حواس آنها را نشان می دهد ، که در نهایت به روابط آنها آسیب می رساند.
توانایی مغز ما در آگاهی از این سیگنالها پدیده ای است به نام سلوک عصبی ، اصطلاحی است که توسط پورژس ایجاد شده است تا توصیف کند که چگونه سیستم عصبی ما به احساسات در بدن ما متکی است تا سطح خطر و ایمنی ما را ارزیابی کند. این آگاهی خارج از فکر آگاهانه است. مغزهای ما سیمی هستند تا بتوانند تجزیه و تحلیل مداوم از اطلاعات را از طریق حواس ما انجام دهند تا تصمیم بگیرند چگونه و چه موقع شروع و در ارتباط با یکدیگر باز باشند.
هنگامی که ایمنی را از طریق گیرنده عصبی درک می کنیم ، سیستم های تعامل اجتماعی ما می توانند عملکردی داشته باشند و به ما در ایجاد گرما و ارتباط کمک کنند. وقتی خطر را درک می کنیم ، تمام منابع ما به سمت ارزیابی سطح خطری که ممکن است در آن قرار بگیرند حرکت می کنند و ما را از آن محافظت می کنند.
تهدیدهای ظریف قطع ارتباط
کریستین و جک ، متاهل و در اواخر دهه سی سالگی خود ، هر دو شغل پر استرس دارند و برای کار بسیار سفر می کنند ، گاهی اوقات هفته ها از هم جدا می شوند.
هنگامی که آنها در نهایت به هم می پیوندند ، به جای اینکه احساس شادی و ارتباط کنند ، بحث می کنند. چرخه به شرح زیر است: جک بسیار مهم است ، ضدحمله با کریستین ، جک سیل می شود و خاموش می شود ، کریستین احساس رها می کند. هیچ یک از شرکا احساس امنیت نمی کنند.
ما در دفتر من یک سناریوی اتحاد بازی می کنیم. صورت ، صدای و بدن آنها پرتنش است و منعکس کننده اضطراب آنها در درون است. کریستین و جک بدون اینکه متوجه شوند برای یکدیگر خطر علامتگذاری می کنند. ما به عنوان انسان ، ما این توانایی را داریم که در ظریف ترین سطح آن ، فراتر از منطق یا شناخت ، تهدید را احساس کنیم. این سیستم کاملاً سیمی در حال شلیک است خواه بخواهیم بخواهیم یا نه.
Neuroception همچنین دفاعی ما را هنگام شناسایی یک تهدید بسیج می کند ، این همان چیزی است که با کریستین و جک اتفاق می افتد. حتی اگر آنها به طور شناختی "می دانند" که با یکدیگر ایمن هستند ، حواس آنها از طریق صداها ، چشم ها ، بیان صورت و زبان بدن اطلاعات بسیار متفاوتی دریافت می کند.
هنگامی که احساس امنیت نمی کنیم ، بدن ما نمی خواهیم گرمی عاطفی و مناسباتی را که برای پیشرفت و ترقی نیاز داریم ، درگیر کنیم ، وصل کنیم یا تأمین کنیم.
ایجاد یک پیوند امن و مطمئن
چگونه یک زن و شوهر ایمنی عاطفی را تحت فشار قرار می دهند؟ چگونه آنها آگاهانه راه را برای ارتباطی که آنها را الهام بخش و مایل به بیشتر می کند ، هموار می کند؟
استن تاتکین ، PsyD ، توسعه دهنده رویکرد روانشناسی به زوج درمانی (PACT) ، علوم اعصاب را برای آموزش زوجین یاد می دهد که چگونه سیستم ایمنی و امنیتی رابطه خود را برای ایجاد و حفظ عشق ماندگار بشناسند.
در یادگیری چگونگی پرورش احساس امنیت در سطح عصبی ، کریستین و جک شروع به برقراری ارتباط عمدی احساس علاقه ، پذیرش و عشق به یکدیگر کردند.
آنها تمرکز بیشتری بر این داشتند که در مورد سلام و احوالپرسی یکدیگر به طریقی اطمینان و دعوت کننده به دیگران باشند. در حالی که این کار را انجام می دادند ، چشم و صورتشان نرمتر شد و صدای آنها آرامتر و دوستانه تر شد. به زودی راهی جدید برای اتصال بین آنها امکان پذیر شد.
آنها به جای ترساندن اتحادهایشان ، شروع به نگاه کردن به آنها می کنند.
زیبایی سیستم عصبی که به ما کمک می کند از وقایع تهدیدکننده زندگی زنده بمانیم این است که در تعمیق احساس نزدیکی و ارتباط با یکدیگر از ما نیز پشتیبانی می کند.
وقتی احساس امنیت می کنیم روابط ما به دور از خسته کننده نیست. امنیت عاطفی به ما این آزادی را می دهد تا همکاری ، رویای ، خلاقانه و اشتراکی داشته باشیم
منبع : sanykala
چگونه چیزهای کوچک را تعمیر کنیم تا آنها به چیزهای بزرگی تبدیل نشوند
همه زوجین استدلال می کنند. زوج های مبارک خوب بحث می کنند. آنها استراتژی هایی برای مقابله با اختلافات اجتناب ناپذیر خود دارند و احساساتشان را پردازش می کنند تا بطری نکنند.
ما از تحقیقات دکتر گوتمن می دانیم که هر دو شریک در یک رابطه تنها 9٪ از زمان عاطفی در دسترس دارند. این باعث می شود 91٪ از روابط ما برای سوء استفاده از اطلاعات مناسب باشد.
تفاوت بین زوج های خوشحال و زوج های ناراضی در این نیست که زوج های خوشحال اشتباه نمی کنند. همه ما به احساسات شریک زندگی مان آسیب می رسانیم. تفاوت در این است که زوج های خوشحال ترمیم می کنند ، و آنها این کار را زود و غالبا انجام می دهند.
همانطور که زکات برتل ، متخصص گوتمن تراپی توضیح می دهد ، "درگیری حل نشده اغلب مانند سنگی در کفش شما ماندگار می شود. درد زخمی شدن ، چه با سوء تفاهم خوش خیم و چه از بین بردن عمدی ، پژمرده و رشد خواهد کرد ، مگر اینکه و تا زمانی که زخم به طور مؤثر درمان نشود. "
مهم نیست که نقش شما در بحث چیست ، باید بتوانید دیدگاه شریک زندگی خود را بشنوید و قدردانی کنید. برای کمک به زوجین در انجام این کار یک تمرین در روش گوتمن وجود دارد به نام Aftermath of a Fight.
آموزش تعمیر
بیایید ببینیم که چگونه مارک و جولی (نامها برای ناشناس ماندن تغییر یافتند) یاد گرفتند که صدمات جزئی عاطفی خود را ترمیم کنند ، و چگونه این به آنها کمک کرد تا بجای مخالفان متحد بمانند.
آنها کمی اختلاف نظر داشتند که به یک درگیری بزرگ تبدیل شدند. به اندازه کافی بی گناه شروع شد زیرا آنها در تعطیلات آخر هفته به کابین خود می روند. در حالی که مارک در حال انتظار برای همسرش در ماشین بود و از دستگاه خود فاصله می گرفت ، چیزی در فیس بوک ارسال کرد.
اما جولی داخل خانه بود و منتظر کمک مارک با چمدان بود. پست را دید ، ناراحت شد و با تلفن همراهش تماس گرفت. او به جای پاسخ دادن به پریشانی جولی ، او با دفاع از خود واکنش نشان داد. نه کلمه ای گفت کل درایو.
با بازگو کردن حادثه در دفتر من ، مارك توضیح داد كه جولی هرگز از او كمكی نخواسته است. او با گفتن اینکه نیازی به پرسیدن نیست ، پاسخ داد. این مسئله به یک بحث بازگشت و عقب تبدیل شد زیرا هر شخص برای واقعیت ذهنی خود استدلال می کرد.
به نظر نمی رسید که هیچ یک از شرکا درک کنند که "برنده شدن" به هزینه دیگران ضرر خالصی برای روابط است. از آنها پرسیدم ، "شما هرکدام کاری از یکدیگر می خواهید ، اما هیچ یک از شما حاضر نیستید کاری را برای یکدیگر انجام دهید. چگونه می توان این کار همیشه کرد؟ "
پایین وسط
در PACT (یک رویکرد روانشناختی به زوج درمانی) ما این عبارت را "پایین آمدن از وسط" می نامیم. ملاقات کرد
ناخودآگاه ، سیستم بقا در مغز ما دائماً ارزیابی می کند که چگونه با همسر خود احساس امنیت می کنیم. سؤالات ناگفته مانند "آیا من برای شما اهمیتی دارم؟" و "آیا شما همانطور که هستم مرا قبول می کنید؟" همواره از شما سؤال می شود ، چه آن را درک کنیم یا نه.
اگر احساس می کنید پاسخ برای هر یک از این سؤالات "نه" است ، سیستم بقای ما زنگ خطر را به وجود می آورد. این زنگ هشدار در مغز میانی ما یا آمیگدال قرار دارد. هنگامی که "حلقه" می شود ، ما را به سرعت به حالت های غریزی نبرد ، پرواز یا یخ کشاند. این بدون اجازه ، کنترل یا حتی آگاهی آگاهانه ما اتفاق می افتد.
در این حالت های بقا اولیه ، قشر فرونتال مغز ما - خانه مدارهای مهم ارتباطی که قادر به دستکاری ، همدلی ، درک و همکاری هستند - به صورت آفلاین انجام می شود. در یک فلاش ، عملکرد حیاتی مغز لازم برای ترمیم عاطفی را از دست می دهیم.
به جای اینکه بتوانیم درگیر رفتارهای عاشقانه و عکس العمل ها شویم ، ما "اول شلیک می کنیم ، بعداً سوالات خود را بپرس" مغز بدوی که عکس می گیرد. به این ترتیب ، در کمتر از 60 ثانیه ، مارک و جولی وارد الگوی رفتاری واکنش پذیر حمله / دفاع شدند.
من این را با استفاده از مدل دست مغز دان سیگل توضیح دادم.
وقتی از جولی خواستم به مارك بگوید چه زنگ خطر برای او زنگ می زند ، توضیح داد كه: "من وقتی پست فیس بوک شما را دیدم ناراحت شدم ، زیرا در اعماق احساس ، احساس می کردم برای شما مهم نیست. من واقعاً باید احساس کنم که اهمیت دارم. "
پیشنهاد برای ترمیم با آشکار کردن احساسات آسیب پذیر مانند این آغاز می شود ، اما موفقیت آن بستگی به پاسخ دارد. در این سناریو ، مارک توانایی خاموش کردن زنگ ناامن جولی را دارد. او می تواند با اطمینان دادن به او احساس امنیت کند.
مارک گیج به نظر می رسید ، بنابراین پیشنهاد دادم: "نزدیکتر شوید و دست های او را بگیرید. به چشمانش نگاه کن برای آرام کردن او یک عبارت ساده بگویید. آرام صحبت کنید. بعد صبر کن صورت خود را برای تغییرات تماشا کنید. تکرار کنید صبر کن. تماشا کردن. تکرار."
با در دست گرفتن جولی ، مارک گفت: "شما بیش از هر چیز برای من اهمیت دارد." سریع به سمت من برگشت ، گفت: "او فقط این حرف را می زند زیرا تو به او گفتی." من پاسخ دادم: "شاید. از او بخواهید که آن را تکرار کند. صورت او را از نزدیک تماشا کنید. آنچه را که واقعاً در چشمان او می بینید ، سنجید. ارزیابی کنید که آیا او صادقانه است. "
او از او خواست که دوباره آن را بگوید. او انجام داد ، صدایی اصیل تر. چشمانش کمی نرم شد. او دوباره این عبارت را تکرار کرد. گونه هایش آرام گرفت ، چشمانش مرطوب شد. او به جلو تکیه داد و او را بوسید.
من دیده ام که بسیاری از تلاش ها برای پردازش یک واقعه پشیمان با شکست به دلیل بهانه ها و توضیحات در راه هستند. "منظور من این نبود" شریک زندگی شما را بهتر نمی کند. همدلی و درک.
اغلب یک عبارت اطمینان بخش خاص وجود دارد که قلب شریک زندگی شما را دوباره باز خواهد کرد. مانند قرار دادن کلید مناسب در قفل است. عباراتی مانند ، "شما مهمترین فرد در زندگی من هستید" ، یا "من شما را دوست دارم درست همانطور که هستید". این یک روش ساده برای تسکین ناامنی ناشی از مغز شریک زندگی شما است. اضافه کردن هر چیز دیگری ، مانند توضیحی ، باعث می شود قدرت اطمینان کلید شما رقیق شود (در صورت عدم حذف).
پردازش یک آسیب عاطفی یک روند دو طرفه است ، زیرا معمولاً شرکای یکدیگر را تحریک می کنند. بنابراین بعد نوبت جولی بود که تأثیر انتقاد او را ترمیم کند. این امر باید با شجاعت خود مارك شروع به كشف آنچه كه او را با او ناامن كرده بود ، آغاز كرد ، ترس در اعماق اینكه او از او ناراضی بود ، زیرا او نتوانست.
وقتی او این مسئله را با آسیب پذیری پذیرفت ، جولی ناامنی را در ریشه دفاعیاتش فهمید. در ترمیم ناراحتی آنها ، عبارت اطمینان بخش اصلی او برای او این بود که: "شما به اندازه کافی خوب هستید."
تمرین به اندازه کافی خوب است
یادگیری پردازش دعوا می تواند در ابتدا احساس ناخوشایندی داشته باشد ، به خصوص وقتی که سالها درگیری های حل نشده را لایه برداری می کنید. آهسته بروید و اطمینان خاطرهای کلیدی را بارها تکرار کنید تا جذب و یکپارچه شوید.
شما در حال ساختن یک واژگان عاطفی هستید ، که واقعاً شبیه یادگیری یک زبان جدید است. با آن استیک کنید. به جای اینکه "عمل کامل می شود" ، شعار را قبول کنید ، "تمرین به اندازه کافی خوب می شود." شما هرگز کامل نیستید زیرا همیشه اشتباه می کنید.
من مارك و جولی را تشویق كردم كه هر هفته وقت خود را برای پخش ایرادات خود اختصاص دهند. دکتر گوتمن این را وضعیت نشست اتحادیه خوانده است. مدتی طول کشید ، اما آنها در بحث بهتر شدند. و آن تمام تفاوتها را ایجاد کرده است.
منبع : sanykala